فصل اول تعریف جامعه و جامعه شناسی واژه «جامعه» معانی متعددی دارد ولی در «جامعه شناسی» دلالت دارد بر افرادی که توسط الگوهای تعاملی، نهادها و ابزارهای کنترل اجتماعی مشترک، با هم پیوند خورده و هویت خاصی یافته اند. جامعه شناسی به عنوان یکی از رشته های علوم اجتماعی به مطالعه علمی و نظام مند این جنبه های
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی
تعداد مشاهده: 187 مشاهده
فرمت فایل دانلودی: rar
فرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 116
حجم فایل: 82 کیلوبایت
فصل اول
تعریف جامعه و جامعه شناسی
واژه «جامعه» معانی متعددی دارد ولی در «جامعه شناسی» دلالت دارد بر افرادی که توسط الگوهای تعاملی، نهادها و ابزارهای کنترل اجتماعی مشترک، با هم پیوند خورده و هویت خاصی یافته اند.
جامعه شناسی به عنوان یکی از رشته های علوم اجتماعی به مطالعه علمی و نظام مند این جنبه های زندگی انسان می پردازد و همه امور مربوط به زندگی اجتماعی انسان را مورد بررسی قرار می دهد.
پیدایش جامعه شناسی
در پیگیری نحوه شکل گیری علم جامعه شناسی به صورت امروزی می توان گفت که اگوست کنت (1798-1857) اولین کسی بود که اصطلاح «جامعه شناسی» را به کار برد. وی بر این باور بود که جامعه شناسی نقش مهمی در پیشرفت جامعه بشری و دستیابی به اشکال نوین زندگی اجتماعی خواهد داشت. در طبقه بندی وی از علوم، جامعه شناسی، «ملکه یا مادر» علوم نامیده می شد. وی معتقد بود که اصول و قواعد پذیرفته شده در علوم طبیعی، در جامعه شناسی نیز قابلیت کاربرد دارد.
وی معتقد است که در حوزه علم جامعه شناسی نیز می توان قوانینی به وجود آورد که عملیات و نحوه فعالیت عوامل و نیروهای اجتماعی را تبیین کنند.
از بین اندیشه های کنت مراحل سه گانه ای که وی برای تبیین فراگرد رشد جوامع بشری مطرح کرده بسیار جالب توجه است:
1. مرحله چندخدایی یا خرافی و افسانه ای. در این مرحله، وقایع به عوامل ماوراء طبیعی نسبت داده می شد و اعتقاد بر این بود که طبیعت و جهان را خدایان متعدد که هر کدام مظهر نیرویی هستند اداره می کنند. بدیهی است در این مرحله باورهای خرافی، سحر و جادو بسیار رواج داشت.
2. مرحله مابعدالطبیه یا تجریدی. مرحله تشریح وقایع است بر مبنای حدسها و گمانهای اثبات نشده در مورد نظم جهان و امور هستی. در این مرحله تحلیلها در مورد پدیده ها به صورت فلسفی و کلی است.
3. مرحله علمی یا اثباتی. مرحله تبیین وقایع است بر مبنای مطالعه اجزای فراگرد پدیده ها و تعقل منطقی و کوشش برای شناخت پدیده ها با روشهای علمی و تجربی و اجتناب از استنادهای کلی و غیرقابل اثبات. در این مرحله علم باوری، جستجوگری و کشف قوانین حاکم بر طبیعت اهمیت می یابد.
کنت سه نوع جامعه را در ارتباط با مراحل سه گانه از هم متمایز می کند:
1. جامعه نظامی. جامعه ای است اقتدارطلب، استبدادی و انسجام یافته بر اساس سلسله مراتب که در آن رؤسای سیاسی، به نوعی مقدس شمرده می شوند واین امر برای آنان قدرتی کامل و مطلق فراهم می سازد. جامعه نظامی با مرحله چند الهی یا خرافی شناخت مطابقت دارد.
2. جامعه قانون گذران. با مرحله مابعدالطبیعه شناخت، مطابقت دارد و از ویژگیهای آن تمایز بین قدرت روحانی و قدرت دنیوی است. در این جامعه قدرت مذهبی به نفع قدرت مدنی تضعیف می شود و اختیارات و حیطه قدرت مدنی به تدریج افزایش یافته، مفهوم دولت شکل می گیرد.
3. جامعه صنعتی. با مرحله اثباتی شناخت ملازمت دارد و در آن رونق دانش و صنعت تغییری اساسی در وضع سازمان اجتماعی و در اذهان افراد به وجود می آورد. این جامعه با مرحله اثباتی شناخت مطابقت دارد.
جنبه ای ار کار مارکس را که می توان در حوزه جامعه شناسی سازمانها به حساب آورد، مسئله از خود بیگانگی است که مسبب آن سازمانهای صنعتی و به طور کلی سرمایه داری است. وی معتقد است که جامعه سرمایه داری، کارگران را از خود بیگانه می سازد؛ زیرا آنها نه مالک ابزار تولیدند و نه مالک نتیجه کار خود (محصول تولید شده). درواقع کسانی که ابزار تولید را در دست دارند (سرمایه داران) با استفاده از قدرت مسلط خود انحصار مالکیت منابع اقتصادی را در دست می گیرند و ارزشهای مورد قبول و مطلوب خود را به جامعه تحمیل می کنند. در جامعه کمونیستی از خود بیگانگی از بین می رود؛ زیرا یک جامعه بدون طبقه یا یک طبقه با ترکیبی از کارگران و سرمایه داران قبلی است؛ در نتیجه کارگران استثمار و از خود بیگانه نمی شوند و همه افراد به اندازه نیاز خود از امکانات اجتماعی و طبیعی بهره مند می شوند.