قیمت: 300000 ریال
موضوع:
بررسی رابطه بین هیجان خواهی و جنسیت در بین دانشآموزان
فرمت فایل: WORD (قابل ویرایش)
مقدمه:
چه چیز افراد را برمی انگیزد که زندگی خود را برای نجات فردی به خطر اندازند، یا برای دستیابی به هدفی خاص ساعتهای طولانی کار کنند؟ چرا مردم چنین رفتار می کنند؟ چرا یک دانشمند ساعتهای طولانی وقت خود را در آزمایشگاه صرف میکند و فعالیتهای دیگر و لذات را به دست فراموشی می سپارد؟ چرا یک ورزشکار ماهها تمرینات دردناک را در راه آمادگی برای مسابقات المپیک تحمل میکند؟ چرا یکی تمام تلاش خود را صرف مال اندوزی میکند و دیگری آنرا صرف کار کردن با مردم بی بضاعت در ناحیه ای دور افتاده و رشدنایافته ؟ مسلما نیازهای زیستی را نمی توان مسئول تنوع و پیچیدگی رفتار آدمی شمرد.
اصطلاح انگیزش همان طور که از معنای رایج آن نیز برمی آید، به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد. انگیزش، بدین معنا، تمام روان شناسی را در بر میگیرد. اما روان شناسان، مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشند و به آن جهت میدهند.
بسیاری از رفتارهای اولیه نوزاد را نیازهای زیستی او تعیین می کند، کودک وقتی گریه میکند که گرسنه است یا سردش است یا دردی دارد. اما پا به پای رشد کودک انگیزه های جدیدی سربرمی آورند که از راه کنش متقابل به افراد دیگر آموخته میشوند. ما آنها را انگیزه های روانی خواهیم خواند تا از انگیزه هایی که بر نیازهای زیستی استوارند، متمایز شوند. احساس امنیت، پذیرفته شدن و تایید شدن از سوی اطرافیان، احساسهای ارزشمنهدی و کفایت، و طلب تجارت جدید، همگی انگیزه های روانی مهمی هستند اگر چه شیوه ارضای آنها نزد افراد و فرهنگهای متفاوت فرق میکند. اما هیجانها، هیجانها پدیده هایی چند وجهی اند. هیچانها تا اندازه ای حالتهای عاطفی ذهنی هستند. هیجانها باعث میشوند تا به شیوه خاصی احساس کنیم مثلا، خشمگین یا شادمان شویم. هیجانها پاسخهای زیستی نیز هستند، واکنشهای فیزیولوژیکی که بدن را برای عمل سازگاری آماده می سازند. بدن ما هنگام هیجان زدگی طوری فعال میشود که با حالت بی هیجانی فرق دارد، افزایش ضربان قلب، عضلات تنیده و تنفس سریع را تجربه می کنیم.
ولی در اینجا این سوال میآید که هیجانات در خدمت چه هدفی یا اهدافی هستند و چه فایده ای دارند؟ پژوهش فیزیولوژیکی درباره هیجان پیشنهاد میکند که الگوهای متفاوت فعالیت فیزیولوژیکی هیجانات متفاوت هستند. هر چند که پژوهش دیگری معتقد است بیشتر فعالیت فیزیولوژیکی از نظر روان شناختی معنادار نبوده و آنچه مهم است شدت انگیختگی احساس شده است و نه ویژگیهای مجزای کیفی آن مثل افزایش و کاهش ضربان قلب.